جدول جو
جدول جو

معنی ساری وا - جستجوی لغت در جدول جو

ساری وا
جریان هوا، باد آرام
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سارینا
تصویر سارینا
(دخترانه)
خالص، پاک
فرهنگ نامهای ایرانی
ده کوچکی است از دهستان دشت آب بخش بافت شهرستان سیرجان، واقع در 35 هزارگزی جنوب بافت و 4 هزارگزی خاور راه فرعی دشت آب بافت، جلگه ای و هوای آن معتدل است، 32 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
جای تاریک، کنایه از مکان سخت و دردناک، محل تاریک و سخت و شوم
لغت نامه دهخدا
نام یونانی شیخ است، (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به شیخ شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 35 هزارگزی شمال باختری گرمی و25 هزارگزی راه شوسۀ بیله سوار به گرمی، کوهستانی و گرمسیر، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات است، 16 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری مشغولند، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کوهپایۀ بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 35 هزارگزی شمال خاور نوبران، کوهستانی و سردسیر، آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، بادام، گردو، بن شن و لبنیات است، 83 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری میگذرانند، از صنایع دستی بافتن قالیچه و گلیم در آن معمول است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)، در ذیل جامع التواریخ حافظ ابرو ص 231 و 235، در حوادث سالهای آخر قرن هشتم ذکر موضعی بنام ساروقاش ری آمده که ظاهراً با همین محل قابل تطبیق است
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، واقع در 13 هزارگزی باختر پلدشت، و 3 هزارگزی شمال راه شوسۀ پلدشت به ماکو، جلگه ای و گرمسیر و مالاریائی، آب آن از ساری سو، محصول آن غلات است، 45 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری میگذرانند راه مالرو دارد، قشلاق ایل میلان است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نام رودی است در آذربایجان در شهرستان ماکو در دهستان ساری سوباسار، این رودخانه از باطلاقهای بایزید ترکیه سرچشمه میگیرد و در 5 هزارگزی بازرگان وارد ایران میشودو بعلت گذشتن از زمینهای نرم و جلگه ای آب آن همیشه گل آلود است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 481)
لغت نامه دهخدا
نام کوهی است در آذربایجان که معدن زغال سنگ دارد که اهالی بمیزان مصرف خود بطرز عادی از آن بهره برداری میکنند، (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 4 و 292)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
موضعی است در جوزجان، نزدیک به شبورقان، و در قسمت علیای رود خانه شبورقان، و گویا شهر قدیم انبار در محل آن قرار داشته است. (از ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی ص 452)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه، واقع در 45هزارگزی جنوب خاوری شاهین دژ، و 10 هزارگزی جنوب راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ، کوهستانی و هوای آن معتدل و سالم، آب آن از چشمه، و محصول آن غلات، کرچک و بادام است، 70 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند، از صنایع دستی جاجیم بافی در آن معمول است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رْ)
یکی از محلات و دیه های هفتگانه قدیم قم مطابق روایت تاریخ قم بوده است. در فهرست آن کتاب ’ساردا’ چاپ شده است. رجوع به تاریخ قم ص 32 و فهرست همان کتاب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاری جا
تصویر تاری جا
مکان سخت و دردناک
فرهنگ لغت هوشیار
چوب بسیار بلند جهت کشیدن تور ماهی گیری
فرهنگ گویش مازندرانی
بادی که از سمت کوه وزد
فرهنگ گویش مازندرانی
از بیماری های گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی